دانشگاه عشق
دفاع از کشور و جان و مال مردم ایران آنقدر برای جوانان ایران مهم بود که خیلی از آن ها درس و دانشگاه خود را رها کردند و راهی جبهه ها شدند.
تازه در دانشگاه قبول شده بود، آن هم با رتبه ی عالی. می رفت تا کارهای ثبت نامش را انجام بدهد که توی راه چشمش افتاد به بچه های همسایه که در کوچه مشغول بازی بودند. ناگهان صدایی در سطح شهر پیچید: «توجه! توجه! علامتی که هم اکنون می شنوید اعلام خطر یا وضعیت قرمزاست و معنی و مفهوم آن این است که حمله ی هوایی دشمن نزدیک است. محل کار خود را ترک و به پناهگاه بروید.»
با دیدن ترس و وحشتی که جای خنده را در صورت بچه ها گرفت، با خودش گفت: «اگر قرار باشد من و دیگر جوانان به دانشگاه برویم؛ پس چه کسی از بچه های امروز و آینده ی کشور دفاع خواهد کرد؟» همان موقع بود که تصمیم تازه ای گرفت. او بی خیال دانشگاه علم شد. در دانشگاه عشق ثبت نام کرد و راهی رشته ی شهادت شد.
با دیدن ترس و وحشتی که جای خنده را در صورت بچه ها گرفت، با خودش گفت: «اگر قرار باشد من و دیگر جوانان به دانشگاه برویم؛ پس چه کسی از بچه های امروز و آینده ی کشور دفاع خواهد کرد؟» همان موقع بود که تصمیم تازه ای گرفت. او بی خیال دانشگاه علم شد. در دانشگاه عشق ثبت نام کرد و راهی رشته ی شهادت شد.
تصویرساز: حامد زاهد
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}